کرامت ششم مشلبه همین کرامتی که از آقای اردین نقل شد آقای حسین داوری از اهالی سکل نقل شده که : در دوران جوانی به اتفاق اسدالله سهرابی زاده در اطراف امامزاده قدم می زدیم که یکی از بچه ها به نام ابراهیم…
کرامت ششم

کرامت ششم

مشلبه همین کرامتی که از آقای اردین نقل شد آقای حسین داوری از اهالی سکل نقل شده که : در دوران جوانی به اتفاق اسدالله سهرابی زاده در اطراف امامزاده قدم می زدیم که یکی از بچه ها به نام ابراهیم احمدی (همه اینها در حال حاضردر قید حیات اند) از بالای نخل بلندی به زمین افتادند بطوری که وضعیت نابهنجاری پیدا کرده بود مادرش که داشت خرما جمع آوری می کرد تا این صحنه را دید با ضجه و ناله بچه را بلند کرد و بطرف اتاق مقبره رفت و بچه را آنجا گذاشت و خود گوشه ای مشغول تضرع و دعا و گریه شدند و از امامزاده تقاضای کمک می کرد که ما دیدیم بچه بلند شد و انگار هیچ اتفاقی برای او پیش نیامده و به طرف مادرش دوید.

 

 

 

منبع:کتابچه نسل کوثر

 
 
درباره : [Post_Cat_Title] ,
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط نفر مجموع امتیاز :

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش


قالب وبلاگ